درنگی در خودارزیابی‌های درس سوم /چهارم علوم و فنون ادبی 

1- خواندن، کاری است که پیش درآمدهایی دارد:

الف: نگاهی کلی به متن از آغاز تا انجام یا «چشم خوانی» که گام نخست ارتباط با متن است؛ با هدف کشف لحن.

ب:  یک باره خواندن تمام شعر بدون گسست.

پ: این شعر، لحن « روایی  داستانی» دارد؛ در هنگام خواندن لازم است، ویژگی های این لحن، رعایت شود.

 

2-پیش از خواندن دقیق متن، نگاهی کلی برای کشف لحن و آهنگ حاکم بر شعر، ضروری است. لحن مناسب با حال و هوای شعر، لحن شاد و شوق انگیز است. آهنگ خوانش باید به گونه ای باشد که شنونده حالت شادابی، هیجان، خوش خبری و بشارت را از راه گوش، احساس کند.

بهره گیری از زبان بدن( حرکات اعضای بدن همسو با جریان خوانش) در انتقال بار عاطفی  حسّی فضای شعر، بسیار موثّر است.

3-در این تمرین، پنج عنصر از قلمرو ادبی، خواسته شد. برای نمونه، می‌توان گفت:

-          کنایه: خُرده ای در بساط داشتن، جبهه ی واکرده داشتن، روسفید برآمدن، گوهر شدن؛

-         تشبیه: خاطرِ فارغ به توکّل، جبهه ی واکرده به گُل؛

-         تشخیص: خندان بودن گل// قطره ی آب، گوهر شدن را در نظر دارد،// جبهه گشاده بودن ِگل؛

-         مَثَل: دانه چون در آسیا افتد، تحمل بایدش؛

-         مراعات نظیر: آب، ابر، دریا، قطره// گلشن، گل// مال، دنیا، خُرده و بساط.

 ________________________________________

درنگی در خودارزیابی‌های درس چهارم علوم و فنون پایه ی دهم

1- الف: دو ویژگی زبانی: کاربرد«ی» استمرار به جای «می» در پایان فعل؛ مانند «پنداشتی و افتادی»؛

 - کوتاهی و قابل فهم بودن جمله ها.

 -به کارگیری« اندر» به جای « در »؛

ب) تفاوت در شیوه‌ی گفتار و رعایت اصل بلاغت کلام و توجّه به حال مخاطب و موقعیت سخن است. سنجیده گویی یکی را بر صدر نشاند و نسنجیده گویی دیگری را بر زمین خواباند.

2- قلمرو ادبی:

-         شبکه معنایی میان «آب، گل، لگد و سرشتن»؛

-         کنایه: «شرط چیزی را به جا آوردن»، «آب و گل مرا چنین سرشته اند»، « آب و گل تو لگد کم خورده است».

-         تضاد: ادب و بی ادبی.

-         ضرب المثل: «آب و گِل تو را نیکو می‌داشته‌اند اما لگد کم خورده است» برای بیان مفهوم: تربیت صحیح نشدن؛ که البته به طنز و تمسخر هم آمیخته است.

قلمرو فکری:

در این حکایت، نگرش اندرزی- تعلیمی حاکم است و نویسنده برای بیان مقصود خود «توجّه به تربیت صحیح» نکته‌ای را یادآور می‌شود که خداوند اصل و سرشت نیکو به انسان می‌دهد، منتهی باید آن را خوب پرورش داد. نویسنده، این مفهوم را با چاشنی طنز، بازگو کرده است تا بگوید که بی‌رسمان و بی‌ادبان را با تنبیه و توبیخ باید به راه آورد.

پیروز باشین